خطرناکتر از بیماری هلندی: رکود اجتماعی
غفور شیخی (جامعه شناس و پژوهشگر)
مقدّمه و معرّفی
بیماری هلندی از زمانی آغاز می شود که1-کشف منابع طبیعی یا ایجاد یک فعالیت جدید پررونق و صادراتی مانند افزایش قیمت نفت و افزایش درآمدهای نفتی (یا هر فعالیت توسعهای که نتیجهاش ورود بیرویهی ارز خارجی باشد حتّی نظیر کمکهای خارجی و سرمایهگذاری مستقیم خارجی زیاد) روی می دهد و سپس 2-ثروت یک کشور، درآمد ارزی و ارزش پول آن را افزایش می دهد و این افزایش ثروت 3-موجب تقویت، رشد و افزایش قیمت نسبیِ بخشِ غیرقابلِ مبادلهی اقتصاد (مانند مَسکن و خدمات) و تضعیف بخشِ قابلِ مبادلهی اقتصاد (مانند اقلام صادراتی-وارداتی) می شود و از توان بخش های تولیدی مانند صنعت و کشاورزی میکاهد که در نهایت 4-کاهش تولید، کاهش اشتغال و افزایش بیکاری را به دنبال دارد. (منوچهری و شمس، بیماری هلندی در اقتصاد ایران، 1392)
علت نامگذاری این پدیده نامطلوب آن است که اصل آن به اقتصاد هلند در سالهای ۱۹۶۰ بر می گردد که با بیشترشدن درآمد هلند از محل صادرات گاز طبیعی و نفت دریای شمال، صادرات غیرنفتی آن کمتر شد.
طبق نظر کارشناسان، اقتصاد فعلی ایران از دهههای قبل تاکنون به بیماری هلندی دچار شده است و به ویژه در چند سال اخیر، تحریم و رکود و تورّم را با هم داشته که مانند یک عفونت، سایر بخشهای اجتماعی، فرهنگی و... را نیز به مرور درگیر نموده است. نگارنده معتقد است «رکود اجتماعی» حاصل از این وضعیت، از سال های 1393 تاکنون در مقیاس فردی تا کلان، قابل شهود است که هم آسیب و هم آسیبزاست.
1-تعریف و اجزاء
رکود اجتماعی (Social Stagnation) به معنای عصر و وضعیتِ جامعه ای است که از نظر ذهنی، قدرت عمل کنشگران آن تبدیل به سکون محتاط و منتظر در راستای حفظ وضع موجود شده و از نظر عملی، شاخص های مختلف سرمایهی اجتماعی، توسعه پایدار، کیفیت و امید به زندگی به شدت کاهش می یابد. این رکود حداقل در 4 شکل اجتماعی زیر قابل بررسی است:
الف-رکود جهتمند: تولید فرهنگی، ادبی، هنری، ورزشی، آموزشی، اقتصادی و... جامعه از نظر تعداد و کمیت با همان ظرفیت های موجود، نسبت به جمعیت و سالهای قبل، کاهش می یابد و تنزل پیدا می کند که به آن رکود افقی می گویند و منبع و ابزار تولید (نویسنده، مترجم، فعال مدنی، تولید کارخانه ای و...) هم به مرور فرسوده، کم انگیزه و فرسوده می شود و ساختار جامعه دچار بی تناسبی می گردد به طوری که یک جزء رشد می کند، دیگری می ماسد و دیگری منزوی می شود و... که به آن رکود عمودی می گویند و نیاز به بهروزآوری، تجهیز فناوریها، ایجاد انگیزه و تزریق مشوقها، ارتقای ضمن خدمت و... دارد.
ب-رکود کیفی: جامعه از نظر ساختار مدیریت، رو به ضعف و زوال می نهد، حافظهی جمعی معیوب میگردد و در فرایند آموزش، یادگیری اجتماعی و حتّی شرطی سازی اختلال ایجاد میشود. تکرار و بازنشر و هجو و گلایه جایگزین نوآوری و نقد و همگرایی می شود.
پ-رکود مدتدار: برخی از بخشهای جامعه درکوتاهمدت (زیر یک سال، مانند بازار، خانواده)، بخشی در میانمدت (زیر 3سال، مانند مشارکتهای اجتماعی، حوزهی چاپ و نشر) یا در بلندمدت (بالای 3سال، مانند نظام فرهنگی و آموزشی یک شهر یا کشور) آثار رکود اجتماعی را بر تن و اندام خود می بیند و لمس میکند.
ت-رکود نهادی: نهادهای اجتماعی مجموعه ای هستند که روابط، کنش و واکنش ها، تعامل ها و کلاً مناسبات را بین افراد و ادارهها مهیا و تسهیل میکنند و ترتیباتی اتخاذ می کنند که رفتارهای عمومی، کنترل و مدیریت گردند. مانند دین که یک نهاد است و سایر رفتارهای زیرمجموعه و مرتبطش را کنترل می کند. وقتی نهادها (مانند دین، سیستم بانک و بازار، علوم و تحقیقات و...) درگیر رکود اجتماعی گردند و نشانه های بیانگیزگی، احساس بیقدرتی، کمبود منابع مالی و غیره بر آنان مشهود باشد، بر تمام زیرمجموعهی خود تاثیر منفی و مخرّب مینهد و چرخهی فراگیری و اپیدمی کسالتباری را به آرامی میچرخاند. این بدان معناست که در دوران تورم، عده ای زیان میکنند و عده ای هم سود میبرند، اما در عصر رکود، همهی نهادها و بخشهای جامعه زیان می کنند.
ادامه دارد...