عشق و غریزه در سیاست
محمدصالح عباسی (کارشناس ارشد علوم سیاسی)
ما با کدامین نگرش می خواهیم زندگی اجتماعی راهدایت می کنیم، عشق یا غریزه؟ نمایندگان اعم از رئیس جمهور، نماینده مجلس یا شورا چه وقت عاشقانه خدمت خواهندکرد؟ تفاوت سیاست عاشقانه و سیاست غریزی چیست؟ عشق و غریزه دو کانون قطبی در سیاست و سیاست گذاری زندگی اجتماعی هستند. به تبع دو نیروی عشق و غریزه در سیاست دو نوع سیاستمدار بروز و ظهور پیدا می کنند.
سیاستمدارانی که به کسب، حفظ و ارتقاء موقعیت خود می اندیشند و سیاستمدارانی که با تدبیر و هوش، وابستگی عمیق به مردم و عشق به پیشرفت پا به عرصه سیاست می گذارند. حس غریزه بین انسان و حیوان مشترک است. طبیعی است سیاست ناشی از آن همه را قربانی قدرت طلبی و سلطه جویی خود می کند. توقف درمرحله غریزه و عمل بر اساس آن به ظهور بدترین و بی مصرف ترین سیاستمداران در عرصه سیاست می انجامد. آنان فکر و عمل خود را در حد غریزه به کار می گیرند. این گروه از سیاستمداران نیازهای غریزی خود را با سلطه بر دیگران ارضا می کنند. پیامدهای زیانبار این نوع نگرش در سیاست سالها بر روح و روان مردم می ماند. فارغ از اثرات آن بر اجتماع، سرنوشت این نوع سیاستمداران در تاریخ بسیار آموزنده است. لویی پانزدهم در برابر درباریان، اظهار داشت از اینکه برای اتباع خود مایه رسوایی شده، نادم است... وی در سه روز بعد در سن شصت و چهارسالگی درگذشت. به سرعت و بدون تشریفات خاص و در میان اظهارات طعنآمیز جمعیتی که در اطراف مسیر صف کشیده بودند، به مقبره سلطنتی سندنی برده شد. فرانسه از مرگ پادشاهش شادی کرد.
مقایسه کنید با تشییع جنازه حضرت امام در زمان ما تصویر ژولیده صدام هنگام خروج از سوراخ بسیار عبرت آموز است و از آن آموزنده تر خروج قذافی از لوله فاضلاب و نحوه ی مرگ ایشان است. تامل مدام در سرنوشت لوئی پانزدهم ها، صدام ها و قذافی ها برای هر سیاستمداری ضرورتی انکارناپذیر است. درقطب مخالف، اما، سیاستمدارانی قرار دارند که عاشق عظمت و شوکت مردم و مملکت خود هستند. عمل بر اساس آن خواسته یا ناخواسته برایشان قدرت، پرستیژ و احترام می آورد. در واقع سیاستمداری که برای افزایش قدرت ملتش تلاش می کند موقعیت خود را فراتر از یک سمت ارزیابی می کند.
چنین سیاستمدارانی سخت معتقد به ترتب فرایند تراکم و کسب تجربه تدریجی برای کارهای بزرگ هستند. آنان فراتر از دانش، توانایی و تجربه هیچ مسئولیتی نمی پذیرند. از طرفی هیچ گاه منفعل نیستند و متناسب با دانش نظری و تجربی خود مسئولیت پذیرفته و در قبال آن نیز پاسخگو خواهند بود. آنان جرات نه گفتن دارند برای تامین منافع خود هر هزینه ای را به جامعه تحمیل نخواهندکرد.
چنین سیاستمدارانی نیاز و منافع جامعه حساسیت دارند. ظرفیت درک دیگران و موقعیت خود را دارند و از قدرت تعاملی با انسانها برخوردارند. البته منافع خود را همراستا با جامعه تعریف می کنند و حتی گاها" منافع خود را نیز قربانی خواهندکرد. نلسون ماندلا پس از 27 سال زندانی شدن در نهایت به آرزوی خود یعنی شکست آپارتاید دست یافت و در پرتو موقعیت ممتازی که پیدا کرد، در نظام جدید سیاسی آفریقای جنوبی، رییس جمهور شد.
هرچند تمامی شرایط داخلی و بین المللی مساعد انتخاب مجدد او برای چهار سال دیگر برای ریاست جمهوری بود، اما ماندلا به واسطه اینکه در عرصه سیاست غریزی عمل نمیکرد و میخواست نماد آزادیخواهی را حفظ کند، از نامزدی دوباره سر باز زد و فراتر از هر سیاستمداری در آفریقای جنوبی و بر فراز همعصران خود باقی ماند. ماندلا برای شکست آپارتاید مبارزه کرد، نه برای احراز پست ریاست جمهوری زیرا که آرمان او به مراتب فراتر از یک مسند و موقعیت بود. او برای کشورش قدرت آفرید، احترام کسب کرد و نیروی تازهای برای تحرک و پیشرفت به ارمغان آورد.
بدیهی است که در تاریخ از نلسون ماندلا به نیکی یاد خواهد شد. البته و صد البته کسانی که وارد گود سیاست میشوند باید به حداقلی از ابزارهای تاریخی، نظری و مفهومی علم سیاست مجهز باشند. برخورداری از این ابزارها سبب ایجاد روحیه انتقادپذیری و خودانتقادی می شود. متعاقب آن بهبود مستمر در تفکر و عملکرد سیاستمدار به فرایندی دائمی تبدیل خواهد شد.
اما در چه شرایطی سیاست غریزی ظهور پیدا می کند؟ زمینه مناسب تکوین این نوع سیاست چگونه است؟ هر چند دلایل ظهور پدیده های اجتماعی متعددند و پیچیده، اما به نظر می رسد دو دلیل در انتخاب نمایندگان توسط مردم حائز اهمیت هستند. یکی در هنگام انتخاب، دیگری بعد از انتخاب. در جوامعی که به جای ضابطه، تخصص، برنامه و تعهد، رابطه و خویشاوندی حاکم است و تا هنگامی که ملاک انتخاب رابطه و خویشاوندی باشد. سیاست مبتنی برغریزه بسط و گسترش خواهد یافت. به اعتباری زمینه های فکری به قدرت رسیدن این افراد در جامعه مهیاست و طبیعی است با ظهور این نوع سیاستمداران تمام تصمیم گیری ها معطوف به ارضای غرایز خواهد بود. اما افرادی هستند که سالم النفس هستند.
پس از انتخاب به دلیل فقدان عقلانیت انتقادی، فرهنگ پیگیری و دیده بانی اجتماعی در جامعه به ورطه سیاست غریزی می افتند. دیده بانی اجتماعی و فرهنگ پیگیری به معنای نظارت مردمی بر عملکرد مسئولان و مدیران شهری از طریق بحث و گفتگوها، سایت ها، نشریات، مساجد و... است. دارای مراحلی است که از ابراز نارضایتی از امر زشت، تذکر دادن و چهره خوش نشان ندادن به خاطیان و سپس تنبیه اجتماعی شروع شده و تا وارد عمل شدن براساس مجوز قانونی و اجازه حاکم شرع ادامه می یابد. مردم در چنین جامعه ای به فکر پیشرفت کل کشور هستند و می خواهند بجای روابط، بر اساس ضوابط قانونی عمل شود. نقد اجتماعی شکل بگیرد و کسانی که واقعاً خدمت می کنند مورد قدردانی جمعی قرار بگیرند و تشویق و ترغیبی باشد برای نسل های آینده که صلاح و مصلحت جمعی را قلباً و قویاً بر نفع و فایده شخصی ترجیح دهند.
منابع
- شیخی، غفور (1392) دیدبان اجتماعی و فرهنگ پیگیری در مناطق کردنشین، دوهفته نامه سراسری جامعه کردستان، سال دوم، شماره چهارم